نام کتاب: هری پاتر و زندانی آزکابان
نویسنده: جوآن رولینگ
حجم: 3 مگابایت
تعداد صفحات: 238
فرمت کتاب: PDF
زبان کتاب: فارسی
بعد از اینکه عمه مارج وارد خانهٔ خالهٔ هری پاتر میشود با هری درگیری پیدا میکند و هری ناخواسته باعث اتفاق ناخوشآیندی میشود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا میرود. هری از خانه فرار میکند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او سرانجام میفهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمیفرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتز در امان باشد!هری در سالی سخت قرار دارد که همواره باید مواظب باشد که مورد حملهٔ سیریوس بلک قرار نگیرد. اما در پایان مشخص میشود که سیریوس بلک پدر خواندهٔ اوست و دوست صمیمی پدرش و کسی که پدرش را به ولدمورت لو داده پیتر پتیگرو بوده که خودش را به شکل موشی در آورده بوده که از قضا موش خانگی رون ویزلی بهترین دوست هری بودهاست. اما درست وقتی که همه چیز درست میشود و سیریوس موش را به شکل عادی برمیگرداند و همه به اینکه به وسیله او بی گناهی سیریوس را ثابت کنند امیدوار میشوند همه چیز نقش بر آب شده و پیتر پتیگرو فرار میکند. بعد از اینکه سیریوس دوباره زندانی میشود هری و هرمیون گرنجر، دوست صمیمی او، به گذشته بازگشته و سیریوس را نجات میدهند. همچنین هری با موجوداتی به نام دیوانهساز مبارزه میکند. در نهایت سیریوس بلک به کمک ساعت زمان هرمیون گرینجر فرار کرده و هری به مدرسه باز میگردد.
نام کتاب: هری پاتر و محفل ققنوس
نویسنده: جی کی رولینگ
حجم: 11 مگابایت
تعداد صفحات: 216
فرمت کتاب: PDF
زبان کتاب: فارسی
ماجرای این رمان پس از بازگشت لرد سیاه اتفاق میافتد که گروهی از جادوگران گروهی را به ریاست آلبوس دامبلدور به نام محفل ققنوس تشکیل می دهند که برای مبارزه با ولدمورت است. این کتاب یکی از سیاهترین و تلخترین ماجراهای هری پاتر میباشد. در پایان کتاب با سازمان اسرار آشنا میشویم که بسیار هیجان انگیز و شگفت است و در وزارت سحروجادو نبرد اعجاب آوری بین لرد ولدمورت و آلبوس دامبلدور در میگیرد و بالاخره ما درمی یابیم که ولدمورت برای پیشگویی ای که سبیل تریلانی در آن اعلام کرده بود که تنها کسی که میتواند ولدمورت را شکستی ابدی بدهد در آخرین روز ژوییه به دنیا آمده است و پدر و مادر این پسر قبلا سه بار در برابر ولدمورت مقاومت کرده اند، می خواست هری را در سن یک سالگی به قتل برساند.در این داستان دلورس آمبریج که از وزارت سحر و جادو برای معلمی دفاع در برابر جادوی سیاه در مدرسه هاگوارتز انتخاب شده است ، کم کم از طرف وزارت سحر و جادو رتبه اش بالاتر میرود.او قوانین سختی در مدرسه ایجاد میکند.او هری را برای تنبیه مجبور میکند که با خون خودش روی دست خودش حک کند من نباید دروغ بگویم.در اواخر داستان فرد ویزلی و جرج ویزلی از مدرسه فرار میکنند و نام خود را زبانزد خاص و عام میکنند.در این داستان هاگرید که با خانم ماکسیم به ماموریتی برای صلح دادن غول ها به سفر رفته است با گراوپ برادر غول او که هیچ چیز را بلد نیست بر میگردد و از هری و هرمیون و میخواهد که به او الفبا یاد بدهند!در اواخر داستان بلاتریکس لسترنج پدر خوانده هری یعنی سیریوس بلک را به قتل میرساند آلبوس دامبلدور با لرد ولدمورت درگیر میشود.