در این نمایشنامه “یوزف” کارمند بانکی است که زندگیاش را به طور عادی و بی هیچ حادثه جالب توجهی میگذراند . بامداد روزی که به انتظار ناشتایی نشسته است، ناگهان با دو مرد ناشناس روبهرو میشود که برای بازداشتش آمدهاند و از او میخواهند از حوزه قضایی خارج نشود و همواره در دسترس دادگاه باشد . یوزف ، ابتدا گمان …