توضیحات:
سارا به زحمت از روي تخت بلند شد و به طرف اينه رفت و تصوير خود را ديد .لبخندي زد و گفت: باز هم يك صبح قشنگ ديگه . و بعد به طرف پنجره رفت و به حياط نگاه كرد و اتومبيل پدر را ديد. پس بابا خونه است در را باز كرد و از پله ها پايين رفت .خانه آقاي بهرامي دو طبقه بود و اتاق سارا به همراه دو اتاق ديگر در طبقه بالا قرار داشت او …
برای دانلود رایگان رمان “عشق پنهان” از میهن دانلود به ادامه مطلب مراجعه نمایید.
buy windows 11 pro test ediyorum