زندگی بر روی می سی سی پی در حقیقت، بخشی از زندگی نویسنده اثر، مارک تواین، است. او در این کتاب به حدی داستان، حکایت، لطیفه و نکته های تازه، خنده دار و بانمک آورده که خواننده در پایان کتاب شگفت زده از خویش می پرسد که آیا نویسنده قصد داشته شرحی از زندگی در کناره آن رودخانه ی شگفت به دست دهد یا آن که داستان پردازی خود را از مسائل انسانی به نمایش بگذارد.
مارک تواین از قدیمی ترین نویسندگان آمریکایی که نثر منحصر بفردی دارد و کتاب هاکلبری فین بعنوان شاهکار بی نظیر ادبی وی یاد میشود که از روی متن این کتاب فیلم “می سی سی پی” ساخته شده است که که چندین بار از تلویزیون ایران پخش گردیده است.
درکتاب زندگی بر روی می سی سی پی مارک تواین با همان لحن شوخ طبع و طنز شیوای خود به تاریخ و جغرافیای منطقه می سی سی پی اشاره دارد.
اموئل لنگهورن کلمنز (به انگلیسی: Samuel Langhorne Clemens) متخلص به مارک تواِین یا مارک توین(به انگلیسی: Mark Twain) نویسنده و طنزپرداز آمریکایی بود. او شهرت خود را مدیون رمان ماجراهای هاکلبری فین (۱۸۸۵) و ماجراهای تام سایر (۱۸۷۶) است. ویلیام فاکنر او را پدر ادبیات آمریکا نامیده است.
ساموئل لنگهورن کلمنز در کتاب «زندگی بر روی میسی سیپی» نحوهٔ انتخاب نام مارک تواین را اینگونه شرح داده است:
«ناخدا ایزایه سلرز مردی خوب و بلند فکر بود و هم در رودخانه و هم در خشکی محبوبیت و احترام داشت. خیلی قدبلند و خوشهیکل و زیبا بود و آنطور که من به یاد میآورم، در پیری هم مثل موی سرخپوستان موهایی سیاه داشت، چشم و دست او نیرومند و استوار، و اعصاب و حس قضاوت او محکم و روشن بود، و میان جمعیت رانندگان کشتی، چه پیران و چه جوانان، هیچ چیز از هیچکس کم نداشت… این آقای پیر، ذوق و استعداد ادبی نداشت، اما طی یادداشتهای کوتاهی اطلاعات سادهٔ علمی دربارهٔ رودخانه میداد و زیر آنها را «مارک تواین» امضا میکرد و به پیکایون، نشریهٔ نیو اورلینز برای چاپ و انتشار میداد. این مطالب دربارهٔ میزان آب و وضع رودخانه بود و دقیق و گرانبها بود… اتفاق اینطور افتاد که یکی از این نوشتهها مضمون نخستین مقالهٔ من در روزنامهنگاری قرار گرفت. من آن را به نحو وسیع و دامنهداری مسخره کردم و مطالب ذوقی خود را تا حدود هشتصد یا هزار کلمه کش دادم و به آن چسباندم. در آن وقت یک رانندهٔ تازهکار بودم. مقالهٔ خود را به بعضی رانندگان نشان دادم و آنها آن را گرفته و با شوق به روزنامهٔ ترودلتا، نشریهٔ نیو اورلینز برای چاپ بردند. جای افسوس زیاد بود، زیرا آن مقاله به هیچکس خدمت ارزنده ای نکرد، ولی قلب آن مرد را سخت به درد آورد. در مقالهٔ چرند من بدخواهی وجود نداشت، ولی به ریش ناخدا خندیده بود…
سایت میهن دانلود تابع قوانین در زمینه حقوق مولفین و ناشرین است، چنانچه نسبت به محتوای این صفحه صاحب حق نشر هستید و درخواست حذف آن را دارید، خواهشمند است به ما اطلاع دهید.