اگر سایت پربازدید دارید و مایلید بدون داشتن دردسر مدیریت سرور های اختصاصی و مجازی به فعالیت خود ادامه دهید میهن وب هاست برای هر میزان بازدید شما هاست میزبانی نا محدود پرسرعت فراهم خواهد کرد,همچنین سرویس های هاست ارزان برای میزبانی سایت های معمولی با ارزانترین قیمت اماده شده اند.
همین الان تماس بگیرید ۰۱۳۳۴۱۳
نام : ژرفنا
نویسنده:جرج اورول
حجم:1.6 مگابایت
صفحات:159
فرمت:pdf
زبان: فارسی
توضیحات:اریک آرتور بلر با نامِ مستعار جُرج اُروِل زادهٔ ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ – درگذشتهٔ ۲۱ ژانویه ۱۹۵۰, داستاننویس، روزنامهنگار، منتقدِ ادبی و شاعرِ انگلیسی بود. او را بیشتر برای دو رمان سرشناس و پرفروشش مزرعه حیوانات و هزارونهصدوهشتادوچهار میشناسند. این دو کتاب بر روی هم بیش از هر دو کتابِ دیگری از یک نویسندهٔ قرن بیستمی، فروش داشتهاند. او همچنین با نقدهای پرشماری که بر کتابها مینوشت، بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیسی قرن شناخته میشود.اریک بلر در ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در شهر موتیهاری، بهار (استان هند) در راج بریتانیا زاده شد. پدرِ پدربزرگِ وی چارلز بلر یک نجیب زادهٔ ثروتمند و زمیندار بود که با لیدی فان -دخترِ ارل وِستمُرلند- ازدواج کرده بود. پدربزرگِ او، توماس ریچارد آرتور بلر، یک روحانی بود. خودِ وی، خانواده اش را با دیدگاهِ طبقه اجتماعی و نه بر مبنایِ موقعیت موروثی توصیف میکند. پدرش ریچارد والمزلی بلر در ادارهٔ خدماتِ رفاهِ سلطنتی کار میکرد.اِریک بلر (جُرج اُروِل) دو خواهر داشت. مارجری، پنج سال بزرگتر از وی و اِوریل، پنج سال کوچکتر بود. زمانی که اریک یک ساله بود، مادرش او و خواهر بزرگترش را به انگلستان برد. آیدا بلر و فرزندانش در هنلی-آن-تیمز آکسفوردشایر ساکن شدند. اریک با مادر و خواهرانِ خود بزرگ میشد و جز یک دیدارِ کوتاه در میانهٔ سالِ ۱۹۰۷، پدرِ خود ریچارد بلر را تا سال ۱۹۱۲ ندید.دفتر خاطراتِ مادرش از سالِ ۱۹۰۵ توصیفِ دورانی پر جُنبوجوش از فعالیتهای اجتماعی و علایقِ هنری است.خانوادهٔ بِلِرها پیش از جنگ جهانی اول به شیپلِیک نقلِ مکان کردند. اریک در آنجا با خانوادهٔ بادیکامها و بویژه با جاسینتا بادیکام دوست شد. جاسینتا و اریک شعر میگفتند و مینوشتند و رؤیای نویسندهٔ معروف شدن را داشتند. اریک گفته بود ممکن است روزی یک کتاب در سبکِ اچ. جی. ولز و آرمانشهری بنویسد. درین هنگام، او از تیراندازی، ماهیگیری و تماشای پرندهها با همراهیِ برادر و خواهرِ جاسینتا هم لذت میبرد.در سن پنج سالگی، اریک به یک دِیرمدرسه در هِنلیآنتِیمز -که خواهرش مارجوری نیز حضور داشت- فرستاده شد. این مدرسه، یک صومعهٔ کاتولیک رومی با یاریِ راهبه فرانسوی اورسولاین بود که پس از تعلیقِ آموزشِ مذهبی در سال ۱۹۰۳ در فرانسه به انگلستان آمده بود. مادرِ اِریک دوست داشت که او بجای یک مدرسهٔ مذهبی، به یک مدرسهٔ آموزش و پرورش عمومی برود اما خانواده اش توانِ هزینهٔ کافی برای این کار را نداشت و نیاز بود برایش بورسیه گرفته شود. چارلز لیموزین، برادرِ آیدا بلر، پیشنهاد کرد که اریک به مدرسهای در ایستبورن فرستاده شود. لیموزین یک گلفبازِ ماهر بود و مدیرِ مدرسه و مسابقاتِ باشگاه گلف ایستبورن را میشناخت و در چندین مسابقه در سال ۱۹۰۳ و ۱۹۰۴ پیروزیهایی به دست آورده بود. مدیر یاری رساندن به بلر را برای گرفتنِ بورس تحصیلی پذیرفت و تمهیداتِ مالیِ ویژهای برقرار نمود تا پدر و مادر بلر تنها نیمی از هزینههای معمولِ مدرسه را پرداخت کنند. در سپتامبر ۱۹۱۱ اریک به سنتسایپرین رسید. او برای پنج سال در آن مدرسه بود و تنها برای تعطیلات مدرسه به خانه باز میگشت. او هیچچیز از کاهشِ هزینههای تحصیلش نمیدانست، گرچه بزودی دریافت که «از یک خانوادهٔ فقیر میآید.» او از مدرسه خوشش نمیآمد.از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۷ در کشور برمه در نیروهای پلیس مشغول شد.بیشتر شهرت او وابسته به دو رمان پادآرمانشهریاش مزرعه حیوانات و هزارونهصدوهشتادوچهار است که تحت کنترل درآمدن زندگی و حتی افکار مردم را در جهان آینده توصیف میکند. او در این کتاب مدلحکومتیاتوپیامحورانه (آرمانشهری) که در نیمه نخست سده بیستم بسیار محبوب بود را به چالش کشیده و نشان میدهد که چگونه بهشت ادعایی انقلابهای مردمی نهایتاً به دوزخی ابدی و غیرقابل تحمل تبدیل میشود. در واقع هر دو کتاب مزرعه حیوانات و هزارونهصدوهشتادوچهار دارای یک محتوا و بهویژه در نقدِ مدلِ حکومتی کمونیستی است و تنها فرم دو کتاب متفاوت است. کتابِ نخست، غیرمستقیمتر و کتاب دوم که چهار سال پس از آغاز جنگ سرد چاپ شد، صریحتر سیستمهای توتالیتر (تمامیت خواه) را به نقد میکشد
buy windows 11 pro test ediyorum