در بخشی از کتاب عمو جان جانی دالر میخوانیم:
از وقتی یادم است همیشه پشت سرعموجان جانی دالر حرف و سخن زیاد بود . می گفتند به قصد نامزدی انگشتری الماس به انگشت زیبا ترین دختر فامیل ، پری جان کرده .اما این نامزدی چندان پایدار نمانده و پری جان بعد از بر هم زدن نامزدیش با او با پسر دایی خودش که دوست جان جانی و یار و او نیز بوده ازدواج کرده . چه طور شد که این طور شد خدا عالم است.
در این باره حرف و سخن فراوان بود . هر کس از ماجرای او و پری جان حرف می زد ،لابلای تعریف هایش یک سری کاش یدک می کشید و عموجان را مقصر می دانست آن طور که زبان ها می گفتند ، عموجان بعد از آن که طعم تلخ شکست دل را می چشد ، تجرد اختیار می کند و دیگر پابند کسی نمی شود . ترجیح می دهد یالغوز بماند .
سه سال هم بعد از این ماجرا بود که پری جان به همراه همسرش در جاده چالوس به طرز مرموزی تصادف و به ته دره سقوط می کنند . پس از این اتفاق ، خیلی ها این تصادف را به خط و نشان هایی که پیش از این عموجان جانی دالر می کشیده ربط می دادند. کم کم دامنه سر کوفت ها از پشت سرش به پیش رویش کشیده می شود و همین سبب می شود تا عموجان جانی دالر از اقوامی که با نیش زبان دلش را می آزردند ، فاصله بگیرد.
مهناز سیدجوادجواهری متولد سال 1344 در تهران، داستاننویس ایرانی است. او دارای مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد اقتصاد میباشد.
سایت میهن دانلود تابع قوانین در زمینه حقوق مولفین و ناشرین است، چنانچه نسبت به محتوای این صفحه صاحب حق نشر هستید و درخواست حذف آن را دارید، خواهشمند است به ما اطلاع دهید.