داستان مرد جوانی به نام اراگون است که در طبیعت روی تپه ای سنگی چشم او را تسخیر می کند مرد جوان آن سنگ را بر می دارد و با خود به خانه می برد ولی سنگ ترکی بر می دارد و به تدریج می شکند و موجودی شبیه به یک اژدهای کوچک به اسم سافیرا از ان به بیرون
نویسنده: اسماعیل نژاد
نظرات: 13 نظر

رزرو تبلیغات در این مکان

مطالب بر اساس


رزرو تبلیغات در این مکان

نرم افزار های ضروری